نه قصد خواب نداره!
سلام
دیشب زهرا قصد خواب نداشت، با هیچ ترفندی نتونستم بخوابونمش. چراغا رو خاموش کردم، قصه گفتم، رو پام تابش دادم، دعوا کردم، نه قصد خواب نداشت.
کاش فقط نمی خوابید؛ رفته بود روی باباش نشسته بود و دستش رو کرده بود تو چشماش و فشار می داد؛اونم که خواب بود، گفت بابا چی کار می کنی نمی خوای بخوابی، بازم خوب بابایی داری که هیچی بهت نگفت.
آخه نازنازی؛ حالا من هیچی، می تونم فردا بخوابم، اما بابا فردا باید بره سر کار.
وقتی می گم قصد خواب نداشت نه اینکه ساعت ١٢ یا ١ باشه؛ نه دیشب، در واقع امروز صبح خانم ساعت ٣ اونم با کلی گریه به خواب ناز رفتند.
اما این بی خوابی یه مزیت هم داشت، اون این بود که با توجه بیشتری به دخترم نگاه کنم.
.....روسری ای رو که به گردنش بسته بودم، همش می کرد تو دهنش و می خورد؛ این شد که به زور دهنش رو نگاه کردم، بله دندان نیش بالای دهنش داش سرک می کشید. دخترم بالاخره در ١٠ ماهگی دندون سومش هم داره می زنه بیرون.
مامانی مبارک